اربعین حسینی
- ۳ نظر
- ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۳:۳۵
- ۴۳۵ نمایش
به نام آنکه راضیم به رضایش
تقدیم به خواهر مهربانم..........
اگر پرسیدند ز تو ، کجا میرفت بگو ،:
بابای من باش
تقدیم به خانواده شهدای مفقود الاثر
ای پیش پرواز کبوترهای زخمی!
بابای مفقود لاثر! بابای زخمی!
دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر
پس کی! کی از حال و هوای خانه غم پر
تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی
یک قاب چوبی روی دست میخ بودی
توی کتابم هر چه بابا آب میداد
مادر نشانم عکس توی قاب میداد
اینجا کنار قاب عکست جان سپردم
از بس که از این هفتهها سرکوب خوردم
من بیست سالم شد هنوزم توی قابی!
خب یک تکانی لااقل مرد حسابی!
یک بار هم از گیر و دار قاب رد شو!
از سیم های خاردار قاب رد شو!
برگرد! تنها یک بغل بابای من باش
ها! یک بغل برگرد! تنها جای من باش
ای دستهایت آرزوی دستهایم
ناز و ادایم مانده روی دستهایم
شاید تو هم شرمندهی یک مشت خاکی
یک مشت خاک بینشان و بیپلاکی
عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است
یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است
تنها تلاشش انتظار است و سکوت است
پروانهای که توی تار عنکبوت است
امشب عروسی می کنم جای تو خالی
پای قباله جای امضای تو خالی!
ای عکسهایت روی زخم دل نمک پاش
یک بار هم بابای معلومالاثر باش!
عظیم زارع
در منطقه ی تفحص، بدنهای شهدا پیدا نمی شد. یکی گفت: بیایید به قمربنی هاشم متوسل بشویم. نشستند و به دست های علمدار سیدالشهداء متوسل شدند.